انجمن عکاسان ایران

National Iranian Photographers Society

عکس یادگاری و چالش‌های پیش رو

سعید فلاح فر

سعید فلاح‌فر: آیا عکس‌هایی که ناصرالدین شاه از سفر و دربار و حرمسرا و همسرانش گرفته را امروزه باید در گروه عکس‌های یادگاری طبقه‌بندی کرد؟

سرویس تجسمی هنرآنلاین: چندی پیش یکی از دوستانم پرسید: "تفاوت عکس یادگاری و عکس هنری چیست؟" سوالش می‌توانست یک سوال ساده باشد با جوابی ساده و بدیهی. ولی مرا برای یافتن پاسخ، سخت به وحشت انداخت. حجم انبوهی از سوالات و کنکاش‌ها و ارتباطات، مغزم را اشغال کرد. سوالش دشوارتر و پیچیده‌تر از آن بود که خودش تصور می‌کرد. بماند که فرض زیرشاخه‌های عکاسی مثل عکاسی خبری، مستند اجتماعی، صنعتی، ورزشی، مدلینگ و... مشکل را دوچندان خواهد کرد. برایم مبارزه‌ای سخت تدارک دیده بود.

صحبت عکس یادگاری که می‌شود، یاد خاطره بازی می‌افتیم. یاد بازی با زمان گذشته و حال و آینده. یاد عکس‌های نیم تنه و تمام قد اقوام و دوستان که با لبخند به دوربین نگاه می‌کنند و یا دست در گردن هم انداخته‌اند. بعضی اوقات دست‌شان را به کمر زده‌اند و جلوی یک منظره طبیعی یا ساختمان قدیمی ایستاده‌اند. همانقدر که نسل جدید با اسم عکس یادگاری، یاد تبلت و فولدر و گالری گوشی‌های موبایل  و عکس‌های فانتزی می‌افتد، قدیمی‌ترها؛ قاب‌های کوچک و بزرگ روی طاقچه و آلبوم‌های بزرگ خانوادگی را به خاطر می‌آورند. آلبوم‌هایی با جلد مخملی سنگین که با عکس‌های سیاه و سفید و عکس‌های فوری رنگی که زیر سلیفون و روی برگه‌های چسب‌دار چسبیده‌اند، پر شده‌اند و گاهی با باز کردن اولین صفحه صدای ملودیک محزونی هم از آن شنیده می‌شود. عکس از آدم‌هایی که با بهترین لباس، خشک و محکم رو به دوربین هستند و سعی می‌کنند ژست‌شان موقر و متین و مودبانه و یا شبیه عکس جلد مجلات همان روزها باشد. آیا می‌شود در این عکس‌ها؛ احساسات انسانی، واکنش‌های اجتماعی و یا موضوعی فراتر از یک تجدید خاطره هم پیدا کرد؟ آیا می‌شود این مجموعه‌ها را نوعی مستندسازی از چند نسل متوالی یک خانواده محسوب کرد؟

تفکیک و ارزش‌گذاری "عکس یادگاری" و "عکس هنری" با وجود وسعت و تداخل تعاریف این دو عنوان، کاری دشوار و شاید در برخی شرایط غیرممکن باشد. خصوصاً نوسان برداشت‌های فنی و هنری از پدیده عکاسی، دائماً وضعیت تازه‌ای خلق می‌کند. دوربین عکاسی وسیله‌ای است در گروه لوازم خانگی با عملکرد معین و معلوم و مشترک مثل تلویزیون و یخچال و... و یا ابزاری است مشابه ساز و قلم و بوم و... که تابع تصمیمات، توانائی و تعاریف کاربر؛ دامنه وسیعی از انتخاب و هنر را امکان پذیر می‌کند؟

اگر از منظری عام‌تر به موضوع بپردازیم ممکن است معیارهایی ساده برای تمایز این دو، قابل عنوان باشد؛ عکس یادگاری سندی تصویری است برای ثبت و مرور یک موقعیت و یا رویداد شخصی مهم. واقعیتی که دوست داریم با دیدن دوباره و چندباره عکس‌هایش تجدید خاطره کنیم. این موقعیت و رویداد می‌تواند یک جشن خانوادگی، مناسبت مهم، نشست دوستانه، منظری از یک سفر و یا حالتی از چهره و لباس و مانند آن باشد. در این عکس‌ها آنچه مهم است مضمون و موضوع شخصی عکس و ارجاعات عکس به تجارب و خاطرات شخصی عکاس یا سوژه در زمان عکاسی است و چگونگی بیان آن در قیاس با عکس هنری در حداقل ارزش به کار می‌رود. بدیهی است توجه کافی به این وجه عکاسانه می‌تواند یک عکس یادگاری را گاهی تا مرزهای عکس هنری ارتقاء دهد. گاهی حتی مرور زمان و ایجاد شرایطی خاص می‌تواند برداشت‌های هنری از یک عکس یادگاری را شکل دهد. در مقابل عکس‌های هنری بر پایه دیدگاه‌های فکری و جهان بینی اجتماعی مبتنی است که ممکن است دغدغه گروه‌های دیگری هم باشد. در این عکس‌ها مضمون، محتوا و شیوه ارائه در کنار و در ارتباط با هم از حساسیت و اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین اصول زیبائی شناختی و تعمق و تفکر و تخیل به شیوه‌ای تخصصی در این عکس‌ها نمود پیدا می‌کنند.

اما سئوالات دیگری هم باقی است؛ آیا همه عکس‌های عکاسان حرفه‌ای هنری است و می‌توان همه عکس‌های عکاسان آماتور و ناعکاسان و همه عکس‌هایی که با دوربین‌های غیرحرفه‌ای گرفته شده‌اند را در پوشه عکس‌های یادگاری گذاشت؟ اصلاً آیا عکس‌های هنری، خاطره‌ای را به یاد نمی‌آورند و یا ذاتاً یادگاری نیستند؟ یادگاری از یک اتفاق عمومی، یک رخداد ملی، یک جهان بینی، یک تعریف مقطعی از هنر، تطور معنا و زیبائی‌شناسی، چگونگی رابطه هنر و جامعه و هزاران چیز دیگر. آیا حضور فردی آشنا در قاب عکس برای تعلق به عنوان یادگاری کافی است؟ آیا نبود این فرد، عکس را از این دایره خارج می‌کند؟ قطعاً پاسخ به این سوالات ساده نیست. مثلاً برای هر کسی دیدار از آبشار نیاگارا ممکن نیست. حال اگر کسی این امکان را پیدا کند و مثل صدها نفر دیگر، عکسی از این آبشار بگیرد ـ بدون حضور خودش و یا همراهانش ـ باید آن را در کدام گروه دسته‌بندی کرد؟ خصوصاً اگر به مناسبتی این عکس در نمایشگاه و مسابقه‌ای هم عرضه شده باشد. یا عکاس حرفه‌ای و با تجربه‌ای که در مجموعه‌ای فکورانه از دختر نوجوانش و در اتفاقات روزمره عکاسی کرده، چطور؟ مشخصات فنی یک عکس که البته این روزها به دلیل فناوری‌های خودکار، سهل‌الوصول‌تر شده‌اند ـ تا چه حدی عامل این تفکیک می‌تواند باشد؟ آیا عکس‌هایی که ناصرالدین شاه از سفر و دربار و حرمسرا و همسرانش گرفته را امروزه باید در گروه عکس‌های یادگاری طبقه‌بندی کرد؟ عکسی از یک میدان شهری در نزدیکی محل زندگی عکاس و یا محفل شاعرانه‌ای از دهه چهل تهران که در یک روزنامه چاپ شده باشد چطور؟ آیا شیوه ارائه، رویکردهای منتقدانه، تجربه‌ها و پیش فرض‌های مخاطب و... تا چه حدی در این تقسیم‌بندی سهیم است؟ اطلاع از مقدمات و حواشی و یا مشخصات غیرقابل انعکاس در تصویر اعم از گفتگوها و معاشرت‌ها، موسیقی‌ها، رایحه و نواها و... و یا تجربه هر نوع مشارکت در خلق اثر عکاسانه و عکاسی چقدر بر روی احساسات زیبائی‌شناسی ما تاثیر می‌گذارد؟ تاریخ و قدمت عکس چطور؟

هنرآنلاین
واژه های کلیدی:  ناصر الدین شاه، یادگاهری، سعید فلاح فر
تاریخ نشر: 1396/11/02