انجمن عکاسان ایران

National Iranian Photographers Society

نازنین ازدیاری: نمایشگاه "سیر تکاملی" یک غرزدن کوچک شخصی به جامعه زنان است

نازنین ازدیاری گفت: در واقع همه حرف من در این نمایشگاه نشان دادن ظلم و محدودیتی بود که زنان خودشان برای خودشان به وجود می‌آوردند.

 

سرویس تجسمی هنرآنلاین: نازنین ازدیاری هنرمند عکاس ایرانی است که سال‌هاست در کشورهای فرانسه و کانادا زندگی می‌کند. او که به صورت آکادمیک بیولوژی خوانده است از ۲۰ سال پیش به صورت جدی به عکاسی علاقمند شده و بعد از رها کردن بیولوژی به صورت حرفه‌ای عکاسی می‌کند. بیشتر آثار این هنرمند سیاه و سفید است چرا که او معتقد است عکس‌های سیاه و سفید خاصیت مینیمالیستی گسترده‌ای دارند و او دوست دارد در آثارش تا جایی که می‌تواند این جزئیات را حذف کند. او برای اولین با از عکاسی سیاه و سفید در محیط شهری و فضاهای خارجی دست کشیده و این بار سوژه خود را به داخل استودیو آورده و با یک برخورد مینیمال این بار در وجهی رنگی نگاه مورد نظر خود را به تصویر کشیده است، حالا همه آن‌ها را در گالری تازه تاسیس "ژاله" به نمایش در آورده است. نگاهی که به عقیده خود او انتقادی است به جامعه زنان. روز جمعه یکم اردیبهشت نمایشگاه عکس‌های او با عنوان سیر تکاملی ( evelution ) در گالری ژاله به آدرس خیابان ایرانشهر، کوچه نوشهر، پلاک ۳ افتتاح شد و علاقمندان به مدت دو هفته می‌توانند هر روز از ساعت ۱۵ تا ۲۱ – به جز شنبه‌ها – از این نمایشگاه بازدید کنند.

در ادامه گفتگوی هنرآنلاین با این هنرمند را بخوانید.

 

شما پیش از این کارهای سیاه و سفید انجام می‌دادید و بیشتر آثارتان در فضای خیابان و در محیط‌های خارجی صورت می‌گرفت؟ چه شد که خواستید به داخل استودیو بیایید و عکس‌های رنگی خود را در این فضا شکل دهید؟


در کارهای سیاه سفید از مردم، اشیاء و سایه و نور عکس می‌گرفتم اما در جایی دیدم که این برخورد و تکنیک پاسخگوی خواسته من نیست و باید یک کاری بکنم آن پرسوناژها را به داخل استودیو بیاورم.

در واقع می‌خواستید با تغییر کانسپت تعریف جدید از این پرسوناژها یا شخصیت‌ها ارائه دهید؟


شاید نیاز به این تغییر کانسپت وجود داشت اما به واقع من می‌خواستم تجربه جدیدی را در حوزه عکاسی رقم بزنم.

خوب در این تجربه مفهوم چه تغییری کرده است؟

دو چیز مختلف است اما هر دو شکار هستند. شکاری که شما به دنبال شکار می‌روید و دو شکاری که منتظر شکار می‌مانید. من می‌خواستم این هر دو را تجربه کنم. خوب آوردن این پرسوناژها خودخواسته بود.

رویکرد شما در عکس‌های سیاه و سفیدتان با این عکس‌ها تفاوت چشمگیری دارد. البته بیشتر در مورد موضوع و سوژه تصویری. حضور زنی با برقع و دستکش بوکس و یا زنی که سیبی در دست دارد با همان برقع برای من نشانه‌ای از نوعی اعتراض دارد. آیا این گونه است؟


برقع را به خاطر این انتخاب نکردم که پوششی شرقی است. بیشتر می‌خواستم جزئیات مانکن پیدا نباشد جز این که یک زن است.

در واقع پوشیدگی به دنبال ایجاد یک ابهام بودید؟

نه به واقع می‌توانست یک ملحفه به جای آن برقع باشد. من بیشتر قصد داشتم که تصویر یک زن را بدون جزئیات به تصویر بکشم. در واقع یک پیکره زن می‌خواهم.

 

در واقع به همان مینیمالیستی که در تصاویر سیاه و سفیدتان هست رجوع کرده بودید؟

البته. می‌خواستم جزئیات اضافه را از کاراکترم بگیرم و ذهن به سمت رنگ چشم‌ها و مژه‌ها نرود. برقع البته یک جور سنبل است. مثلا سیب، سنبل عشق یا آدم و حوا است. کنتراستی بین برقع و مانکن بود، مانکن بوکسور من هستم چون خودمم بوکسور بودم. یک تضادی هست اما چیزی که از داخل همه این عکس‌ها بیرون می‌آید این است که شاید زن خودش یک جایی باید یک تغییراتی به زندگی‌اش بدهد. پوشش مهم نیست و در واقع تو می‌توانی با برقع باشی اما بوکسور هم باشی و با هم تضادی ندارد.

پوشش است که همیشه زنان را دچار دردسر می‌کند. یعنی وسواس به این که من چه بپوشم و چگونه بگردم. مردها کمتر این دغدغه را دارند و زن‌ها به خودشان سختی می‌دهند  و خودشان را به واسطه این که چگونه دیده شوند به اذیت می‌اندازند.

این پروسه چه مدت به طول انجامید؟


تقریبا دو سال. از زمان طرح این ایده عکس گرفتم و هی رد کردم. البته در فرانسه این تصاویر شروع شد. برقع خیلی گرم بود و همینطور که پیش می‌رفتم ایده‌های جدیدی به دست می‌آمد و البته الان هم مجموعه کاملی در این جا نیست و بسیاری از عکس‌های این سری به نمایش در نیامده است. من همه زن‌ها برایم مهم بودند نه زن شرقی یا غربی. یک چیزی در فرانسه هست و آن پوشیدن کفش‌هایی با پاشنه‌های بسیار بلند است که شکل عجیبی در ظاهر زنان به وجود می‌آورد. آن‌ها گاهی که نمی‌تواند راه بروند در ظاهر در گوشه‌ای می‌ایستند و با تلفن همراه خود تکست می‌دهند اما به ظاهر، چرا که در واقع پاهای‌شان درد گرفته و این برای آن است که کمی به خود استراحت بدهند. گاهی من شنیده‌ام قبل از پوشیدن این کفش‌ها یک یا دو قرص مسکن می‌خورند که درد حاصل از راه رفتن با این کفش را احساس نکنند. خوب چرا این بلا را سر خودتان در می‌آورید. من ترجیح می‌دهم که مخاطب بیاید و با دیدن این تصاویر برداشت خودش را داشته باشد. اما در واقع همه حرف من در این نمایشگاه نشان دادن ظلم و محدودیتی بود که زنان خودشان برای خودشان به وجود می‌آوردند.

پس دیدگاه انتقادی در این عکس‌ها وجود دارد؟

بله. اما مسئله من فمنیست نیست. این یک غرزدن کوچک شخصی به خود زنان است. زن‌هایی که در جوانی به نوعی خود را آزار می‌دهند و به واسطه این که خود را زن می‌دانند از بسیاری از کارها شانه خالی می‌کنند و در برخی مواقع به نوعی از این اتفاق سوء استفاده می‌کنند.

شما در فرانسه هم نمایشگاه داشتید؟

من عکس‌های سیاه و سفیدم را در فرانسه و کانادا و بعضی دیگر کشورها به نمایش در آوردم. اما بیشتر جامعه بچه‌ها و آدم‌ها بود اما رویکرد مینیمال هم در آن جا حفظ شده بود. من در حقیقت چهره نمی‌خواهم و البته با حذف رنگ هم می‌خواهم از انحراف چشم به جزئیات جلوگیری کنم. اساسا سوژه برایم مهم نیست که چه کسی باشد، هر آدمی در خیابان.

حقیقت این است که در آثار نمایشگاه گالری ژاله انتخاب عکاسی کردن به صورت رنگی اهمیت داشت، چرا که اگر این تصاویر سیاه و سفید بود شاید از منظری مفهوم به دست نمی‌آمد. هر چند من معتقدم در کلیت شما اینجا بیشتر به زیبایی‌شناسی تصویر فکر می‌کنید تا به خود سوژه. به این معنا که شما در جایی مفهوم را فدای تکنیک و فرم می‌کنید تا تصویر به بهترین شکل نمایان شود.

رنگ‌ها در اینجا مهم است اما زیاد هم رنگی نیستند. رنگ بیشتر برای منظره است همه رنگ. من با رنگ قرمز و آبی برقع کار داشتم.

این‌ها را چرا در ایران به نمایش در آوردید. به نظر اگر این‌ها در محیط فرانسه به نمایش در می‌آمد معنا و تفاسیری پیرامونش تغییر می‌کرد؟

من ایران بودم که این مجموعه را تمام کردم و البته وقت این را هم نداشتم که بخواهم در کشور دیگری آنها را به نمایش در بیاورم. حتی با یک گالری در بلژیک صحبت می‌کردم که می‌ترسیدند به دلیل حضور گروه‌های تروریستی هم چنین نمایشگاهی را برگزار کنند و از من خواستند که همان تصاویر سیاه و سفید را به نمایش در بیاورم. در واقع دلیل خاصی نداشتم و می‌خواستم این آثار دیده شود.

من می‌دانم که شما تحصیلات‌تان به طور کامل با عکاسی متفاوت است.

من بیولوژی خواندم. علاقه داشتم به عکاسی و از 15 یا 20 سال پیش عکاسی سیاه و سفید را دنبال کردم. البته در زمانی که بیولوژِست بودم به واسطه کار با میکروسکوپ و عکاسی بیولوژیکی هم اشتیاقم بیشتر شد. من بیولوژی را رها کردم و عکاسی می‌کردم که دوستی به من گفت عکس‌های تو خوبند چرا نمایشگاه نمی‌گذاری که من اولین نمایشگاهم را در فرانسه گذاشتم و از آن جا شروع شد که یک نمایشگاه انفرادی بود و چند نمایشگاه گروهی و انفرادی هم در کانادا داشتم.

در ایران هم نمایشگاه داشتید؟

بله سه سال پیش در نیاوران نمایشگاهی داشتم و الان هم که در گالری ژاله و البته قرار است که در بلژیک و دوباره در نیاوران هم نمایشگاه داشته باشم.

شما این سبک را ادامه خواهید داد؟

بله. الان ایده دیگری دارم که می‌خواهم آن را پیگیری کنم و وسایلش را خریدم. اما قطعا عکاسی سیاه و سفید را ادامه می‌دهم.

 

هنرآنلاین

واژه‌های کلیدی:  نازنین ازدیاری؛ ژاله
تاریخ خبر: ۱۳۹۶/۰۲/۰۶